گردون نگری ز قد فرسوده ماست
جیحون اثری ز اشک پالوده ماست
دوزخ شرری ز رنج بیهوده ماست
فردوس دمی ز بخت آسوده ماست.خیام
علیرغم تکرار مکرر سفر از تهران به ماهشهر و بالعکس که مدام تکرار می شود اما برای من سفر رسم خوش آیندی ست که در هر بار زیبایی و شگفتی های خود را دارد مثل همان تمثیلی که حکیم یونانی هراکلیتوس گفت که از یک رودخانه هیچ وقت دوبار عبور نمی کنی زیرا در هر وعده عبور زمان و مکان تغییر کرده است و تو خبر نداری و حالا همین حکایت من است از این سفر های تکراری.
بعد از اینکه ساعت ۴ بامداد فعلی یعنی ۳ قبلی که پاک برایم قاطی شده از درب منزل فرزندم حرکت می کنم با چمدانی خالی و چشمانی که هنوز اندکی نم خواب دارند تا از شهر به جاده اصلی برسم نیم ساعتی راه است و من در این مواقع به زمان خیلی حساسم زیرا اواسط خرداد است و هوای جنوب گرم ،پس تا صبح نشده قرار است اندیمشک باشم و تا هوا گرم شود به خرم آباد رسیده ام .
و آنوقت است که نفسی به راحتی می کشم انگار که در یک مسابقه نفسگیر شرکت کرده باشم .اما در این مسیر ۴۵۰ کیلومتری ماهشهر تا خرم آباد خیلی مناظر چشمانم را می گیرند و اولین اتفاق عبور موش صحرایی گنده در ابتدای جاده اهواز است که دقت می کنم زیرش نگیرم تا برسم به یک روباه مادر با دو توله هایش که به زیبایی از روی پل رودخانه جراحی در حال برانداز روستای پایین دستی هستند برای شکار دم صبحی و صبحانه ای که تا فردا که روز دیگر است.
شکار این لحظات ناب با چشم و دل و صدای دل انگیز موسیقی که در حال حاضر عقرب زلف کجش با قمر قرینه با صدای حزین سیما مافی لذتی ست که به دنیایی می ارزد و من از دنیا چه می خواهم مگر دلی خوش برای همه چشم ها و صداهای دور و برم.
مثل این چند سفر اخیر جاده خلوت است و تعدادی پرنده در تالاب های اطراف در حال پرواز هستند.
فضا آنچنان آرام است که صدای زوزه شغالان و پرنده ها شنیده می شوند و البته  معنایش طلوع شفق قطبی از شرق است و مژده بر آمدن آفتاب هر چند با عبور هر کمپرسی و تریلی حال و هوای جاده عوض می شود اما هر چیز بجای خویش نیت چنانکه عبور همین ماشین های سنگین برای تنهایی من سکینه ای در قلب است مثل سفر که هیچ گاه مکرر نیست و به پایان نمی رسد .
چنانکه از حیات تا ممات خود سفری ست به قدر وسعی که خدا بخواهد اما در هر صورت باید راضی بود و دل غمین نداشت.
تهران خرداد ۹۹ ع-بهار


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها