سروده میدان مین
در حجمی از میدان مین قدم میزدم

مربع مستطیل بود

آنها که کاشته بودند

اشکال هندسی را خوب می شناختند

این میدانهای لعنتی

اولین بار بود

که به یک میدان نفرین می کردم

عصبانی بودم

مگر می شود در میدان مین عصبانی نشد

طفلکی مسیر

مالرو است

از بره تا آهو

از مار تا ملخ

جمعی زنبور و سنجاقک
دو عدد کبوتر عاشق هم بودند
بهار بود
آن دور
یک خر داشت می چرید
فریاد زد هی مردک
اینجا میدان مین است
کبوتران پریدند و رفتند
من پرسیدم اینجا یعنی آنجا که تو ایستاده ای
گفت نه من که انجایم
خطابم به اینجای تو بود
با خود زمزمه می کنم حیف که خری!
و او نیز همینطور
حیف که خرم!
بعد از چند روز که برگشتم
زیر آفتاب شدید مهران
تکه های خر و چند تایی
روباه و گرگ و بوی گس گوشت
حیوانات بیچاره!
جبهه از دفتر یادداشتها ع-بهار

از خط که زنده برگشتم

آنقدر تشنه بودم
که لیوانم را نوشیدم
از دفتر خاطرات جنگ ع-بهار

بالای خاکریز
یه بار داد زدم
به سرباز دشمن
هی پسر !
جنگ چیز خوبی نیست
بیا صلح کنیم
بیچاره لبخندی زد و از خاکریز پایین رفت
از خاطرات جبهه ع-بهار

 

 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها